Quantcast
Channel: :::...شجره طیبه ی صالحین...:::
Viewing all articles
Browse latest Browse all 63

کربلا

$
0
0
  

بسم الله الرحمن الرحیم

 

وقتي كه در كوفه اعلام كردند كه همه بايد به جنگ حسين‏ (ع) بروند شخصي به كوفه آمده بود تا قرضش را بگيرد و برگردد.

به او گفتند: چه كار داري، گفت: آمده ‏ام طلبم را بگيرم،

ديدند كه اگر او را بكشند، هيچ دردسري به‌وجود نمي‏ آيد. چون كوفه مثل بيشتر شهرهاي آن زمان، قبيله‏ اي بود هر كس را مي‏ كشتند با قبيله او درگير مي‏ شدند و اين شخص نه قبيله‏ اي داشت و نه پشتيباني، لذا او را كشتند و جسدش را به ديوار شهر كوفه آويزان كردند و گفتند؛ هركس به جنگ با حسين (ع) نرود چنين سرنوشتي دارد.

دقت كنيد اين‌ها يك نفر را كشتند ولي همه ترسيدند. يعني اسلحه‏ ها بيش از آن كه بكشد، ترس را به دل كوفيان مي‏ اندازد و در حكمت حسيني اين مسئله خوب روشن شده است كه قدرت و آبروي اسلحه‏ ها تا حدّ ترساندن است، ولي وقتي بريدند معلوم مي‏ شود قدرتي ندارند.

...يزيد نفهميد كه پدرش - معاويه- چگونه اين همه مدت حكومت كرد، معاويه با برق اسلحه‏ ها حكومت كرد، ولي يزيد اسلحه‏ ها را به كار انداخت و كار خود را خراب كرد و يا بگو حسين (ع) شرايط را مساعد ديد و يزيد را از تعادل خارج كرد و لذا او را مجبور كرد تا اسلحه‏ هايش را به كار اندازد.

كربلا و بي‏رمقي اسلحه‌ها
 در نهضت حسيني، ديگر اسلحه ‏هاي دشمن، قدرت حكومت ندارند، چون دشمنِ حسين (ع) نمي‏ تواند آن‌ها را از دور نشان دهد و رعب ايجاد كند، بلكه اين تن اصحاب كربلاست كه خود را به اسلحه ‏ها مي‏ زنند تا روشن شود آن وقت كه انسان خود را به خدا باخته باشد، چقدر اسلحه ‏ها بي رمقند!

آري وقتي انسان از بي معنايي خود نگران شد، ديگر برق اسلحه ‏هاي از دور به نمايش در آمده، نمي‏ توانند او را در ساية بي معناي ترس، پوچ و بي معنا كنند، بلكه فرياد بر مي‏ آورد «فَياسُيُوفُ خُذيني» اي شمشيرها مرا بگيريد.

برگرفته از کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها(استاد طاهرزاده)


Viewing all articles
Browse latest Browse all 63

Trending Articles